معرفی به امور مالی رفتاری

ساخت وبلاگ

StreetFins®

من پیش بینی می کنم که در آینده نه چندان دور ، اصطلاح "امور مالی رفتاری" به درستی به عنوان یک عبارت اضافی تلقی می شود. چه نوع مالی دیگری وجود دارد؟

ریچارد تالر ، بنیانگذار پدر امور مالی رفتاری

سرمایه گذاران غالباً هنگام مدیریت سرمایه گذاری های نمونه کارها خود انتخاب غیر منطقی می کنند. چنین انتخاب هایی به طغیان ترس هایی که ذهن انسان در برابر آن آسیب پذیر است ، دامن زده می شود. روانشناسی به نظر می رسد که این ترس ها را از دیدگاه علمی تر تجزیه می کند. حوزه نوظهور امور مالی رفتاری به دنبال درک روانشناسی اساسی در پشت رفتار سرمایه گذاری است. رفتار انسان پیچیده است و می تواند در بین بسیاری از افراد متناقض به نظر برسد ، و تأثیرات و تعصبات زیادی وجود دارد که به ما امکان می دهد برخی از گزینه های مالی و اقتصادی و چگونگی تأثیر آنها در بازار را درک کنیم.

اصول اولیه

امور مالی رفتاری مطالعه تأثیرات روانشناختی و تعصب است زیرا آنها بر تصمیماتی که سرمایه گذاران می گیرند تأثیر می گذارد. این ارتباط بسیار نزدیک با حوزه اقتصاد رفتاری است ، با همان تمرکز بر چگونگی تصمیم گیری روانشناسی ، تعصب و احساسات. در این زمینه فرض بر این است که شرکت کنندگان در بازار کاملاً منطقی نیستند ، اما گرایش های غیر منطقی مانند رفتارهای گله و نوسانات عاطفی دارند. سرمایه گذاران با مجموعه ای از تعصبات پیشی گرفته اند که باعث می شود در مهمترین لحظه ها اشتباه کنند. از نظر تاریخی ، امور مالی نتوانسته است این تعصبات را به حساب آورد و بسیاری را به این نتیجه رساند که بازار همیشه منطقی و کارآمد بود. در حقیقت ، به نظر می رسد بیشتر و بیشتر به نظر می رسد که دقیقاً برعکس درست است و بازار همیشه مستعد احساسات و تعصب است.

امور مالی سنتی در مقابل امور مالی رفتاری

امور مالی سنتی به دنبال توضیح است که سرمایه گذاران بدون اینکه احساسات در راه باشد ، فکر می کنند و به صورت عقلانی عمل می کنند. سرمایه گذاران دانش ، داده و اطلاعاتی را که صحیح است دریافت می کنند و از آنها برای تصمیم گیری منطقی استفاده می کنند. امور مالی سنتی فرض می کند که مردم اعتماد به نفس کاملی به خود دارند و کنترل می کنند تا تصمیمات مالی را به نفع خود بگیرند. در اصل ، اصول مالی سنتی بوم را نقاشی می کند که همه چیز صاف است و بازارها کاملاً به نفع سرمایه گذار کار می کنند. با این حال ، این مورد نیست زیرا امور مالی رفتاری فرض می کند که سرمایه گذاران ، مهم نیست که چقدر تحصیل کرده اند ، هنوز هم انسان با احساسات هستند. به عبارت دیگر ، فرض می شود غیر منطقی بودن ، تعصبات و احساسات بر عقلانیت در یک سرمایه گذار حاکم است.

روزهای اولیه امور مالی رفتاری

تاریخچه مالی رفتاری با تاریخچه اقتصاد رفتاری همزمان است. در اوایل تا اواسط دهه 1970، تفکر غالب در امور مالی این بود که سرمایه گذاران منطقی هستند و همه عوامل و اطلاعات موجود را به قیمت قیمت گذاری می کنند. این فرض به عنوان فرضیه بازار کارآمد شناخته می شود. با این حال، تفکر پشت مالی رفتاری به دوران آدام اسمیت برمی‌گردد، زمانی که او کتاب‌هایی مانند ثروت ملل و نظریه احساسات اخلاقی نوشت، که هر دو تأثیر احساسات مردم را بر تصمیم‌گیری‌هایشان تحلیل می‌کردند. به‌علاوه، ایده‌هایی مانند عقلانیت محدود شروع به نشان دادن میزان محدود بودن عقلانیت و تفکر ما کردند که منجر به تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی می‌شود.

مشارکت های کانمن، تورسکی و تالر

در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، چندین اقتصاددان و روانشناس شروع به زیر سوال بردن مفروضات سنتی در امور مالی کردند. به‌ویژه سه آکادمیک این تغییر را رهبری می‌کردند: دانیل کانمن، آموس تورسکی و ریچارد تالر. امروزه آنها به عنوان «بنیان‌گذاران مالی رفتاری» شناخته می‌شوند. کانمن و تورسکی که در واقع اقتصاددان نبودند، از اواسط دهه 70 تا اوایل دهه 80 سه مقاله پیشگامانه نوشتند. آنها عبارت بودند از: قضاوت تحت عدم قطعیت: اکتشافی و سوگیری ها (1974)، نظریه چشم انداز: مطالعه تصمیم گیری تحت ریسک (1979)، و چارچوب تصمیمات و روانشناسی انتخاب (1981). اینها پایه و اساس درک سوگیری ها و تأثیرات آنها بر تصمیم گیری را ایجاد کردند.

Richard H. Thaler - Facts - NobelPrize.org

تالر، یک آکادمیک مالی سنتی‌تر که شاید خیلی‌ها او را با حضورش در فیلم The Big Short در کنار سلنا گومز بشناسند، در اواخر دهه 70 با Kahneman و Tversky کار می‌کرد و ایده‌های آنها را در نظر گرفت و در زمینه مالی به کار برد. او مقاله ای با عنوان به سوی یک نظریه مثبت انتخاب مصرف کننده (1980) نوشت که ایده حسابداری ذهنی را معرفی کرد (در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح داده شد)، که بعداً در یکی دیگر از حسابداری ذهنی و انتخاب مصرف کننده (1985) بیشتر درباره آن نوشت.

در طول دهه‌های 80 و 90، کارها و ایده‌هایی که کانمن، تورسکی و تالر انجام دادند، پایه‌ای بود که مردم تصمیم‌گیری غیرمنطقی را بر اساس آن درک کردند. کانمن و تالر در نهایت برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند - کانمن در سال 2002 و تالر آن را در سال 2017 بردند. متأسفانه، تورسکی در سال 1996 بر اثر سرطان درگذشت، اما نه پس از انقلابی کردن در رویکرد مردم به امور مالی در کنار کانمن و تالر.

چندین اقتصاددان مشهور و روانشناسان دیگر نیز در توسعه زمینه تأمین مالی رفتاری مانند جورج آکرلوف نقش داشتند ، هرچند که کاننمن ، تورسکی و تالر سهم اساسی در این زمینه داشتند.

مفاهیم کلیدی

برخی از مفاهیم کلیدی وجود دارد که پایه و اساس چگونگی تجزیه و تحلیل امور مالی رفتاری رفتارهای سرمایه گذاران را تشکیل می دهد.

  • حسابداری ذهنی: افراد بسته به معیارهای ذهنی از جمله منشاء ، اندازه و نوع ، ارزش های مختلفی را بر روی پول قرار می دهند. افراد با دارایی های خاص نسبت به سایرین با برخی از دارایی ها رفتار می کنند. نمونه ای از این امر صرفه جویی در خانه جدید به جای پرداخت بدهی کارت اعتباری است.
  • رفتار گله: مردم از اقدامات گله تقلید می کنند. هنگامی که اقدامات جمعی اطلاعات بهتری نسبت به دانش خصوصی داشته باشد ، بنابراین اقدامات گروهی را تقویت می کند. نمونه ای از این امر فروش گسترده سهام و تعصب تأیید است.
  • شکاف عاطفی: سویه های عاطفی مانند اضطراب ، ترس یا هیجان که منطقی را در تصمیمات سرمایه گذاری مختل می کند. یک مثال پس از افت سریع قیمت سهام ، به سرعت در حال فروش موقعیت در سهام است.
  • لنگر انداختن: استفاده از اطلاعات بی ربط به عنوان مرجع ارزیابی ارزش ناشناخته یک ابزار مالی. سرمایه گذاران که به جای تصمیم گیری در مورد اصول بازار جاری ، به ارزش های تاریخی ابزارهای مالی توجه می کنند ، به ارزش های تاریخی ابزارهای مالی توجه می کنند. به عنوان مثال ، خرید سهام با قیمت 70 دلار و دانستن بالاترین زمان آن 100 دلار بود بنابراین سرمایه گذار منتظر می ماند تا سهام دوباره به آن قیمت برسد تا بفروشد.
  • خود پذیرش: تمایل به اعتماد به نفس و بی اعتنایی به دانش دیگران. نسبت به مهارت های شخصی و عدم موفقیت در رفتارهای بازار ، نه خود شخص. نمونه ای از این است که یک سرمایه گذار فکر می کند که وقتی با سود 30 ٪ در انتخاب سهام خود خوش شانس می شوند ، یک نبوغ هستند.

تعصب

سرمایه گذاران به طور طبیعی وقتی همه چیز به سمت جنوب می روند ، با سرمایه گذاری خود گرفتار می شوند. در تئوری مالی سنتی ، تعصبات وجود ندارند زیرا سرمایه گذاران تصمیمات کاملی می گیرند ، اما این زندگی واقعی نیست. هنگامی که موقعیت زیادی در مورد سهام یا مقدار زیادی پول سرمایه گذاری شده به طور کلی دارید ، ارتباط عاطفی بیشتری با پول دارید و به همین دلیل احتمالاً تعصب دارید. این بر تصمیمات سرمایه گذاری در مورد آن پول تأثیر می گذارد.

از دست دادن و نظریه چشم انداز

تعصب گریزی از دست دادن ، که به عنوان تئوری چشم انداز نیز شناخته می شود ، بیان می کند که مردم احساس ضرر بیشتری نسبت به دستاوردهای معادل دارند. به عنوان مثال ، ضرر 100 دلار بیشتر از لذت سود 100 دلار صدمه می زند. سود 100 دلار احساس می کند که 100 دلار به دست آورده اید ، اما از دست دادن 100 دلار ممکن است احساس کنید 150 دلار یا حتی 200 دلار از دست داده اید. این تعصب باعث از بین رفتن ریسک می شود ، زیرا سرمایه گذاران تصمیم می گیرند که از ضرر و زیان بر خلاف به حداکثر رساندن سود جلوگیری کنند. برای جلوگیری از ریسک ، آنها معمولاً برای محافظت از سود ، خیلی سریع موقعیت های قدردانی را می فروشند. آنها همچنین به این امید که دستاوردهای آینده می تواند ضررهای موجود را جبران کند ، باعث از دست دادن موقعیت های طولانی تر می شوند ، زیرا آنها این ضررها را به شدت احساس می کنند.

Kahneman و Tversky دریافتند که هنگام ارائه دو گزینه - گرفتن 1000 دلار با اطمینان 100 ٪ یا گرفتن 2500 دلار با اطمینان 50 ٪ - بیشتر مردم تصمیم به اطمینان نسبت به پاداش بالاتر داشتند. با کمال تعجب ، مردم با دانستن اینکه سود مالی را تضمین می کنند ، از حل و فصل کمتر راضی بودند. با این حال ، Kahneman و Tversky با تبدیل دستاوردها به ضرر ، وضعیت این دو انتخاب را به دست آوردند. با ضرر خاص 1000 دلار در مقابل 50 ٪ شانس عدم ضرر یا ضرر 2500 دلاری ، اکثر افراد گزینه دوم را ترجیح می دهند ، این خطر را که ممکن است از دست بدهند بیشتر از دست می دهند ، اما به امید اینکه آنها ممکن است از دست بدهند و هیچ چیز از دست بدهندبشر

تعصب تأیید

تعصب دیگر ، تعصب تأیید است ، جایی که سرمایه گذار نسبت به پذیرش اطلاعاتی که از اعتقادات آنها پشتیبانی می کند ، تعصب دارد ، حتی اگر ممکن است این اطلاعات ناقص باشد. اگر یک سرمایه گذار در یک سهام خاص از موقعیت قابل توجهی برخوردار باشد ، احتمالاً آن سرمایه گذار در جستجوی اطلاعاتی است که از تصمیم وی برای مالکیت سهام پشتیبانی می کند حتی اگر سهام ممکن است علائم کاهش را نشان دهد.

اثر موقوفه

اثر موقوفه زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار دارایی خود را بیشتر در هنگام مالکیت آن ارزیابی کند و بسته به منشأ دارایی ها متفاوت عمل کند. به عنوان مثال ، عدم تمایل به سرمایه گذاری پول وراثت به دلیل ارتباط خانوادگی عاطفی ، نمونه ای از این تعصب است. شرکت های سرمایه گذاری مانند صندوق های سرمایه گذاری و صندوق های تامینی تمایل دارند با پولی که برای سرمایه گذاری خود سرمایه گذاری می کنند ، خطرات بیشتری را به خود جلب کنند ، زیرا این پول آنها نیست بلکه پول از شرکای محدودی است که در آن صندوق ها سرمایه گذاری می کنند. در مقایسه با چگونگی صرفه جویی در سرمایه گذاران فردی در سرمایه گذاری های کم خطر ، مانند حساب های پس انداز و مواردی از این دست ، دیدن این تعصب در عمل آسان است.

تعصب تجربی

سرانجام ، تعصب مهم دیگر ، تعصب تجربی است که در آن حافظه سرمایه گذاران از وقایع اخیر باعث می شود که آنها بیشتر باور کنند که این رویداد دوباره در آینده اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، بسیاری از سرمایه گذاران پس از فروپاشی بازار 2008-2009 از ترس اینکه چنین بحران آزار دهنده دیگری اتفاق می افتد ، از بورس سهام خارج شدند.

نتیجه

مشکل اصلی سرمایه گذار - و حتی بدترین دشمن او - احتمالاً خودش خواهد بود.

بنیامین گراهام ، پدر سرمایه گذاری ارزش

امور مالی رفتاری ادعا می کند که سرمایه گذاران مانند بقیه ما انسانی هستند. آنها احساسات و تعصباتی دارند که عقلانیت خود را ابراز می کنند. در دنیای مالی ، سرمایه گذاران با پول خود از نظر عاطفی بیشتر از نظر عقلانی رفتار می کنند و در یک شبکه پیچیده از تعصب و روانشناسی درگیر می شوند. امور مالی رفتاری به دنبال درک اساس روانشناختی رفتارهای افراد و اعمال آنها در حوزه پول است. امور مالی رفتاری در نهایت ایده هایی را از روانشناسی و امور مالی به دست می آورد تا بینش بهتری برای چگونگی سرمایه گذاران بتواند تعصبات خود را ضرب و شتم کند و بر احساسات غلبه کند.

توصیه معامله گران با تجربه...
ما را در سایت توصیه معامله گران با تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حمید ابراهیمی بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 12:46